من عاشق سفر مخصوصاً برای یک چیز هستم: جلسات.
و چیزی که من در مورد دوست یابی بیشتر دوست دارم زمانی باشد که شما انتظار آن را ندارید.
کسانی که قبلاً سفر کرده اند این را می دانند . شما می دانید وقتی از ایستگاه قطار یا فرودگاه بیرون می آیید و به محلی آسیب می خورید که سعی می کنند همه و همه چیز را به ما بفروشند. و وقتی همه چیز و هر چیزی را می گویم ، منظورم هم کسانی است که می خواهند بطری آب پر از آب را به طور مستقیم از شیر به ما بفروشند ، به عنوان کسانی که به دنبال قطع موهای ما هستند ، مثل خیابان .
در حقیقت ، سفر نیز به معنای پذیرش این است که بسیاری از مبادلات به پول متمرکز می شوند . اما نه تنها.

واکنش من وقتی مسافرت را شروع کردم
در اولین سفرهایم ، باید اعتراف کنم که این مبادلات برای من بسیار ناخوشایند به نظر می رسید. همه این افراد که در اطراف من هستند ، از من درخواست پول برای چیزی که لازم نیستم .
در دراز مدت ، واقعاً خسته کننده بود. بنابراین ، من یک تکنیک ساده را اتخاذ کردم: به محض اینکه کسی چیزی را به من پیشنهاد داد ، سرم را پایین آوردم و درخواست را کاملاً نادیده گرفتم. من به جای تلاش برای فهمیدن ، برای بدست آوردن هر فرد برای آنچه که به صورت جداگانه بود ، همه را در همان سبد قرار دادم ، حتی اگر این به معنای از دست رفتن فرصت ها باشد.

به طور خلاصه: من از این مسئله ناراحت شدم که ما فقط به کیف پول من علاقه مند هستیم و نه آن کسی که واقعاً هستم.

و سپس من در مورد آن فکر کردم .
باور کنید هیچ چیز خنده داری در هنگام قدم زدن در خیابان های کلکته یا بانکوک هنگام نگاه کردن به زمین و نادیده گرفتن همه وجود ندارد! بعد از گذشت چند روز ، فهمیدم که احتمالاً واکنش صحیحی را انتخاب نکرده ام.
اینجاست که فکر کردم. چرا تصمیم گرفتم هر کس که با من صحبت می کرد را در همان سبد در خیابان بگذارم؟ چرا به هر فرد به عنوان یک فرد منحصر به فرد نزدیک نمی شوید؟ از این گذشته ، همه ما کمی متعلق به یک خانواده هستیم.

و بعد فهمیدم که در مسیر اشتباهی بوده ام. از همان ابتدا از تفاوت می ترسیدم بدون اینکه حتی سعی کنم بفهمم چرا همه این افراد به سمت من آمدند. من حتی آمده بودم فراموش کرده ام که مثل من ، آنها انسان بودند و فقط سعی در زنده ماندن داشتند.

. و من روش دیدن خود را تغییر دادم
با استفاده از تأملات ، من در نهایت تصمیم گرفتم که برعکس آنچه که تا آن زمان انجام می دادم را انجام دهم: به صورت جداگانه به هر کدام پاسخ دهید نه اینکه آنها را نادیده بگیرم ، به جای نگاه کردن به پاهای من ، آنها را در چشم ها نگاه کنید. از همه اینها ، چگونه "نه ممنون" همراه با لبخند خسته کننده تر از نادیده گرفتن همه خواهد بود؟ البته منظور من این نیست که به همه درخواستها "بله" خواهم گفت. فقط در یک روز تمام پس اندازهای من از بین می رود. اما شناخت کمی به کسی آسیب نمی رساند.

وقتی به آن فکر می کنید ، آیا برای دیدار با افراد جدید سفر نمی کنید؟ و آیا همه این افراد که می خواهند چیزهایی را در خیابان به ما بفروشند ، تازه افراد جدیدی نیستند ؟! شما هم ممکن است از آن استفاده کنید تا همدیگر را بشناسید! و حتی اگر به جایی نرسد ، حداقل ما این شایستگی را خواهیم داشت که به آنها احترام کمی نشان دهیم.

امروز ، من کسانی را که "اصطلاحات" خوانده می شوند را افرادی عادی می دانم که سعی می کنند به روش خود زندگی کنند.

واکنش من وقتی امروز سفر می کنم
داوا و رایان از آنجا که از این سؤال ، احتمالاً تماشا می کنم که مسافران نسبت به فروشندگان خیابان واکنش نشان دهند و متأسفانه ، اکثر آنها کاملاً آنها را نادیده می گیرند. نه به طور جدی ، اگر کسی سعی می کرد چیزی را در فرانسه به ما بفروشد ، همان واکنش را خواهیم داشت؟ نه! کمترین چیزی که می توانید بگویید "نه ممنون" است.

امروز ، چه سفر کنم و چه نکنم ، تمام تلاش خود را می کنم تا در هر زمان احترام بمانم.

من عاشق دیدن لبخندهای صورت روشن هستم ، دوست دارم مردم را در آغوش بگیرم ، دوست دارم دست تکان بخورم . حرکات ساده ای که می تواند همه تفاوت ها را ایجاد کند.

وقتی به آن فکر می کنید ، چه چیزی ما را انسان می کند ، نه حیوان؟ دقیقاً این توانایی احساس ، همدلی ، ایجاد پیوندهای محکم از طریق حرکات و گفتار است.
در طول جلسات او ، ما می دانیم که هر مردم ، هر گروه قومی در نهایت برای یک چیز زندگی می کنند: خوشحال بودن. پذیرش اینکه همه برای زندگی زندگی می کنند - و یا حتی زنده می مانند - ابعاد کاملاً جدیدی به مسافرت می بخشد. واقعا.

این به شما بستگی دارد که امتحان کنید!
حالا سعی کنید افرادی که سعی در فروش چیزهایی در خیابان دارند را نادیده نگیرید!
من قبلاً می توانم ببینم که به من می گویند یک یا دو بار این اتفاق می افتد ، اما این که وقتی صدها نفر هر روز به شما نزدیک می شوند ، غیرقابل کنترل می شود . فهمیدم! اما فراموش نکنید که شما با این افراد هستید ، که این کشور آنها است ، و این که وظیفه شماست که فرهنگ محلی را رعایت کنید.

به من اعتماد کن ، هنگامی که "تکنیک" من امتحان شد ، وماً اتخاذ می شود!

علاوه بر این ، اکثر افرادی که به آنها پاسخ می دهید "نه متشکرم" بسیار خوشحال خواهند شد که به آنها نگاه کرده اید و با آنها صحبت کرده اید که حتی هدف آنها را فراموش می کنند و شروع می کنند از شما سؤال می کنند. ، سن و کشور مبداء شما
و این جایی است که من از آنجا می آیم.

این افرادی که فکر می کردید "ناچیز" هستند و در نهایت به آنها توجه می کنید ، می توانند خیلی بیشتر از "فروشندگان خیابان" شوند. در پایان ، به سرعت خواهید فهمید که ساختن پیوندی زودگذر یا ماندگار با آنها ، همه چیز بدون حتی در نظر گرفتن فاکتور پول ، غیر معمول نیست!

نتیجه گیری من در سه قانون آسان
قاعده شماره 1 مسافر: هرگز فراموش نکنید که یک انسان هیچ ارزش و کمتری از یک انسان دیگر ندارد.
قانون شماره 2 مسافر: نه تنها با گفتار بلکه با حرکات نیز ارتباط برقرار کنید.
قانون شماره 3: برای صحبت و آشنایی با دیگران وقت بگذارید.

و شما ، چگونه معمولاً واکنش نشان می دهید؟ نظر شما در مورد تکنیک من چیست؟


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Jen Chris ساخت و طراحی اپلیکیشن اندروید و آیفون مرجع فایل های قابل دانلود گر تو هم با ما شوی جملگی صد می شویم ... لامرد خبر freeapk کیدمام خراسان غربی فروشگاه کولر گازی هاردستون